بهش بگي دوسش داري پرو ميشه ميره
بهش بگي ازش بدت مياد نا اميد ميشه و ميره
محبت کني خوشي ميزنه زير دلش و ميره
محبت نکني ، از يکي ديگه محبت ميگيره و ميره ..
خلاصه اومده که بره
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
عکس عروسی مرحوم جهان پهلوان تختی | 0 | 245 | majid |
عکـــــــــــــــس لادن طباطبایی با مــــــار خانگیش در خیابان... | 0 | 210 | majid |
شکستگی آلت تناسلی مردان | 0 | 239 | amirali |
اموزش چک کردن انلاین یا افلاین بودن ای دی دیگران | 0 | 168 | amirali |
آموزش پاک کردن آیدی از ادلیست دیگران | 0 | 164 | amirali |
دانلود بهترین تقویت کننده سرعت اینترنت و مرورگر | 2 | 304 | amirali |
مــــــــــــــادر | 0 | 191 | amirali |
کلکل گل پسر و ناز دختر | 32 | 2317 | amirali |
اینطوری از پسرا تو وبکم شارژ ایرانسل میگیرن:+عکس((پست ویژه))مراقب خودتان باشید | 5 | 718 | cenotaph |
داستان کوتاه : قضاوت عجولانه | 0 | 195 | amirali |
به نظر شما این قلعه زیبا در کدام شهر واقع شده؟؟؟جایزه بگیرید | 0 | 224 | amirali |
آموزش PHP (بخش اول) معرفی PHP و قابلیت های آن | 0 | 175 | amirali |
نحوه ی ساخت پروفایل (ID مجازی) در یاهو مسنجر | 0 | 210 | amirali |
داستانی از روابط نامشروع پسر و دختر(دختران حتما بخونن!) | 0 | 432 | amirali |
جملات قصار از بزرگان | 0 | 241 | amirali |
ای کاش که در نیمه ی این راه
فریاد نمی زدی که برگرد...
ای کاش که این قصه نمی شد
ادامه مطلب رو دریاب...
شیرین خیال تو
همچون شراب کهنه به رگ های خاطرم هر لحظه می دود.....
هرلحظه یادهای تورا زنده می کند
آن یادهای دور یاد گذشته ها...
در موسم بهار کهبودم کنار تو
برطرف جویبار میزد جوانه دانه
گندم به کشتزار عشق من و تو نیز در آنجا جوانه زد
یادش بخیر
آیا به خاطر تو هم این یاد مانده است؟
یادش بخیر....
نویسنده مطلب : هستی جوون تایید شده توسط : امیرعلی
با دلم نوشتم : شب پر درد مرا می دانی؟
روز بی رنگ مرا می خوانی
برو دیگر تو فراموش کن این یاس غریب
برو در حلقه چشمان سیاهت اشک را همچو نگینی که نحیف می خورد بر صدف سنگ دلت
یار من اشک شو و لحظه ای در سوگ دلم پنهان شو
....
برای خوندن بقیه این شعر زیبا به ادامه مطلب برید
باز آن يار بي وفا
باز آن يار با جفا
رفته بي من اي خدا
باز که شده درد آشنا
من تنها يا دل شدم
او با کي شد همنوا
او که با من ميدميد
او که از من مي شنيد
حال رفته بي من چرا
راز دل شد برملا
من بي او خوابم نبرد
او با کي شد هم قبا
باز من ديوانه شدم
مست با بيگانه شدم
او در دلم جا خوش بکرد
من رسوا ترين رسوا
خوش بودم وقتي که بود
مست بودم با دلبران
نویسنده مطلب : هستی جون تایید شده توسط : امیرعلی
بــــــــــــــــه یــــــــــــــاد حســــــــــــــین پنـــــــــــــــــــــاهی...
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یقیه تو ادامه مطلب خیلی نازه